لطیفههای قدیمی و شیرین | بلای خندهداری که ملانصرالدین سر همسایه زبلش آورد
ملانصرالدین یکی از شخصیتهای محبوب و معروف در ادبیات فولکلور ایران و سایر کشورهای شرقی است که حکایات و داستانهای زیادی دربارهاش وجود دارد. او مردی عاقل و در عین حال شوخطبع بود که در موقعیتهای مختلف با شوخیها و حکمتهای خود مردم را به تفکر وا میداشت. در اینجا یکی از حکایات معروف ملانصرالدین را برایتان نقل میکنم:
روزی ملانصرالدین در بازار راه میرفت که یکی از دوستانش او را دید و گفت: "ملانصرالدین، چرا همیشه اینطور با خود حرف میزنی؟"
ملانصرالدین با لبخندی گفت: "چون من بهترین مشاور خودم هستم!"
دوستش تعجب کرد و گفت: "اما گاهی تو به نظرات دیگران نیاز داری."
ملانصرالدین پاسخ داد: "بله، ولی وقتی که خودم به جواب رسیدم، دیگر نیازی به مشاوره کسی ندارم!"
در میان اخبار
- تاروت و قهوه شروعی تازه با انرژی مثبت! | فال تاروت و قهوه به نیت رهایی از نحس و چشم زخم 24 اردیبهشت
- دفع نحس و جذب انرژی مثبت با فال حافظ صوتی! | فال حافظ صوتی فردا 24 اردیبهشت به نیت رهایی از نحس و چشم زخم
- الهام حمیدی با مانتو بهاری و شاد: ایدهای زیبا برای روزهای عید
- آشپزخانه لوکس صبا راد با کابینتهای سفید و قوری زرد در ترکیه
- کارزار لغو اعدام تتلو رکورد زد | امضای ۴۰۰ هزار نفر علیه اعدام تتلو: موج حمایت به اوج رسید
در داستانی دیگر، ملانصرالدین با قافیهسازی معروفش همیشه مردم را به خنده میآورد. روزی از کنار مردی عبور کرد که دست خود را در جیب گذاشته و غمگین به نظر میرسید. ملانصرالدین به او نزدیک شد و گفت: "چرا اینطور غمگینی؟ چرا دلخور هستی؟"
مرد جواب داد: "دلم به خاطر پولی که از دست دادم ناراحت است."
ملانصرالدین با خنده گفت: "اگر پول را از دست دادهای، نگرانیات را هم از دست بده! چون وقتی پول نباشد، نگرانی هم میرود!"
ملانصرالدین همیشه با شوخیهای ساده و حکمتهای عمیق خود درسهای بزرگی به مردم میداد. هر حکایت از ملانصرالدین یک جملۀ حکمتآمیز داشت که در دل شوخی پنهان بود، و مردم میتوانستند از آن درس بگیرند.