قتل عام خانوادگی در پاکدشت| داماد کینهجو 4 عضو خانواده همسرش را کشت
اواسط آذر سال گذشته شنیدن صدای شلیکهای چندین گلوله از یک خانه در پاکدشت همسایهها را وحشتزده به خیابان کشاند. همان موقع در آپارتمان یکی از واحدها باز شد و مرد جوانی که اسلحهای در دست داشت هراسان محل را ترک کرد.
ورود پلیس به قتلگاه
با گزارش همسایهها و حضور پلیس به خانه مورد نظر مأموران با 4 جسد مواجه شدند. تحقیقات اولیه نشان میداد که ضارب داماد سابق خانواده بوده و پس از یک درگیری شدید، پدر، مادر و برادرزن سابقش را به همراه میهمانی که در خانهشان بوده به قتل رسانده و سپس متواری شده است.
با شروع تحقیقات مأموران پلیس توانستند مرد 31 ساله را در بوستان فاز ۲ اندیشه ردیابی و بازداشت کنند. پلیس در بازرسی از وی یک قبضه کلت کمری، چندین فشنگ جنگی و چند قرص برنج کشف کرد.
متهم پس از انتقال به پلیس آگاهی در همان بازجوییهای اولیه به قتل 4 نفر اعتراف کرد و گفت: میخواستم برای آخرین بار به دیدار پدر و مادرم بروم و بعد هم با قرص برنج به زندگیام پایان دهم. اما مأموران پیش از عملی شدن نقشهام سر رسیدند و بازداشتم کردند.
علت جنایت
متهم درباره انگیزهاش به مأموران گفت: 10 سال قبل عاشق دختری بودم که به خاطر مخالفت خانوادهها ازدواج سر نگرفت. بعد هم مادرم دختری به نام مریم را به من معرفی کرد که ما با هم ازدواج کردیم. با اینکه عاشق همسرم نبودم اما حدود 8 سال باهم زندگی کردیم و صاحب ۲ فرزند شدیم. با این حال خانوادهاش مدام در زندگی ما دخالت میکردند تا اینکه وقتی فهمیدم همسرم هم به من علاقهای ندارد از او جدا شدم و سرپرستی دو فرزندم را به او سپردم.
پس از آن مریم و بچهها به خانه پدرزنم رفتند. آنها به من اجازه نمیدادند فرزندانم را ببینم و هربار که به سراغ بچهها میرفتم برادرزنم بهروز با رفتارهایش تحقیرم میکرد. حتی چندین بار کتکم زد تا دیگر به سراغ بچههایم نروم. آنقدر فکر و خیال کردم و روانم به هم ریخت که به سراغ مواد مخدر رفتم و به شیشه اعتیاد پیدا کردم. بعد از مدتی هم با خرید یک اسلحه به فکر انتقام از خانواده همسرسابقم افتادم و تصمیم گرفتم تحقیرها و توهینهایشان را یکجا تسویه کنم.
متهم در ادامه گفت: صبح روز حادثه مقابل خانه پدر مریم رفتم و گفتم که میخواهم فرزندانم را ببینم اما دوباره بهروز از داخل خانه شروع به داد و فریاد کرد. وقتی میخواست به سمتم بیاید بدون هیچ معطلی اسلحهام را بیرون کشیدم و به سرش شلیک کردم. همان موقع شهرام دوست بهروز جلو آمد که به او هم شلیک کردم. در ادامه هم وارد خانه شدم و پدر و مادر مریم را کشتم و بعد هم با سرعت فرار کردم.
در میان اخبار
- گلایه و ناراحتی مرجانه گلچین از آلودگی شدید تهران| نمایش مرجانه گلچین با موهای زرد عقدی نیمه تمام ماند!
- انتشار نسخه ویژه نابینایان سریال بازنده با صدای گلاره عباسی| پخش بازنده، ویژه نابینایان از جمعه 23 آذر
- ترفند خودرو| علت تفاوت رنگ های ضد یخ خودرو در چیست؟| فرق بین ضد یخ IAT و OAT
- حیوان آزاری بهرام رادان برای کسب درآمد| تبلیغات میلیاردی بهرام رادان با این پرنده حیات وحش
- قتل فجیع راننده پراید توسط مردان قمهکش مشهدی | شناسایی و دستگیری عاملان جنایت شبانه در بلوار هدایت مشهد
شکایت سرقت از خانه مقتولان
پس از این حادثه همسر سابق متهم و برادرش مدعی شدند متهم پس از قتل اعضای خانوادهشان طلا، نقره و تلفن همراه آنها را نیز سرقت کرده است.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس برادر زن سابق متهم به جایگاه رفت و گفت: در زمان جنایت من در خانه نبودم اما شاهدان گفتند متهم بعد از قتل مادرم گوشوارههایش را به گونهای کشیده که لاله گوشش پاره شده بود. او حتی النگوی مادر و گردنبند برادر و گوشی پدرمان را هم سرقت کرده و ما برای او درخواست قصاص و اشد مجازات داریم.
پدر شهرام نیز به قضات گفت: پسرم هیچ دخالتی در این ماجرا نداشت و آن روز به عنوان میهمان به خانه دوستش بهروز رفته بود که بیگناه کشته شد. من به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستم و درخواستم قصاص است.
سپس متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی اظهار کرد: من 4 نفر را کشتم و اتهام قتل عمد را قبول دارم. اما باور کنید آن روز قصدم جنایت نبود. هرکدام از قتلها به یکباره پیش میآمد. آن روز هرکسی را که میدیدم از ترسم شلیک میکردم که گیر نیفتم. آن روز من فقط به قصد دیدن فرزندانم به آنجا رفته بودم که پدرزنم به من گفت مریم قصد دارد ازدواج کند و دیگر مزاحم او و فرزندانش نشو. با شنیدن این حرفها کنترل اعصابم را از دست دادم و شروع به شلیک کردم.
قاضی از متهم پرسید: چرا بعد از قتل سرقت کردی؟
متهم جواب داد: سرقتی انجام ندادم و اتهامش را هم نمیپذیرم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.