قتل با ضربه شمشیر؛ قاتل: یادم نمیآید چه شد!
اوایل زمستان ۱۴۰۲ گزارش یک درگیری خونین به مرکز فوریتهای پلیسی اعلام شد. پس از آن مأموران به محل درگیری در محدوده اندیشه اعزام شدند. پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که پسری حدوداً ۳۰ ساله به نام شاهرخ با ضربه شمشیر مرد جوانی مجروح شده است. وی بلافاصله به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحت وارده و خونریزی فوت کرد.
درگیری مقتول با پسر ۱۹ ساله
به گزارش ایران، با مرگ شاهرخ پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی عامل قتل آغاز کرد. دو دوست قربانی که شاهرخ را به بیمارستان منتقل کرده بودند به مأموران گفتند: در خیابان با پسر جوانی که به نظر میرسید به خاطر مصرف مشروبات الکلی حالت طبیعی نداشت درگیر شدیم و او با شمشیر ضربهای به شاهرخ زد و بعد با موتورش فرار کرد.
با اطلاعاتی که دوستان مقتول در اختیار پلیس قرار دادند و بررسی دوربینهای مداربسته محل، عامل قتل که پسر ۱۹ سالهای بود، بازداشت شد و به درگیری با شاهرخ و دوستانش اعتراف کرد. اما مدعی شد به خاطر مست بودن یادش نمیآید علت دعوا چه بوده است.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
با پدرم به محل جنایت برگشتم
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
در میان اخبار
- بازگشت غافلگیرکننده حامد آهنگی به مافیا، اینبار با تیم جدید
- رازهای پنهان و داستانهای غافلگیرکننده در سریال جدید
- فال حافظ: سفری بیزمان به عمق حکمت و معنویت | فال حافظ صوتی امروز 6 بهمن 1403
- یوگا صورت صبحگاهی: راهی طبیعی برای جلوگیری از پیری و رفع چین و چروک | یوگا صورت: بیداری طبیعی پوست برای مقابله با زمان
- فال تاروت و قهوه: نقشه راه سرمایهگذاری در روزهای پیشرو | فال تاروت و قهوه امروز 6 بهمن 1403
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: یکی دو ساعت پیش از درگیری در خانه یکی از دوستانم مشروب خورده بودم بعد به قصد رفتن به خانهمان سوار موتورم شدم. اما توانایی کنترل موتورم را نداشتم تا اینکه با شاهرخ و دوستانش روبهرو شدم. نمیدانم سر چه موضوعی بود که آنها من و موتورم را به داخل جوی آب هل دادند و بعد یکی از آنها از داخل لباسش شمشیری بیرون کشید و به سمتم حمله کرد.
وی افزود: من ناخودآگاه دستم را روی صورتم گرفتم تا لبه شمشیر به صورتم نخورد، اما تیغه شمشیر به دست و پیشانی و پلکم خورد وقتی شمشیرش روی زمین افتاد با اینکه خون روی صورتم را گرفته بود برای دفاع از خودم شمشیر را از روی زمین برداشتم و در هوا چرخاندم.
متهم اظهار کرد: باور کنید اصلاً نمیدانم چطور شد که تیغه شمشیر به شاهرخ خورد. بعد از آن از ترسم موتورم را به سرعت از روی زمین بلند کردم و از آنجا گریختم. پدرم وقتی من را با آن سر و وضع دید از من خواست تا به محل برگردیم و پرس و جو کنیم.
وی ادامه داد: یکساعت بعد با پدرم به محل حادثه رفتیم و با پرس و جو از افرادی که در محل بودند متوجه شدیم شمشیری که زدم به یکی از آنها خورده و در بیمارستان فوت کرده است. ما به خانه برگشتیم و دو روز بعد بازداشت شدم.
در پایان جلسه قضات با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند.