ازازیل| بازیگران سریال ازازیل| راز سریال ازازیل

پایان پرابهام فصل اول سریال «ازازیل» | حسن فتحی با مخاطبانش چه کرد؟

فصل نخست سریال «ازازیل» در سکوتی پر از پرسش با قسمت سیزدهم به پایان رسید؛ سریالی که با ذهنیتی متفاوت از دیگر آثار حسن فتحی ساخته شد و در همان ابتدا انتظارهایی متفاوت از کارگردانش ایجاد کرد.
1404/01/24 13:05
کد خبر: 102042
پایان پرابهام فصل اول سریال «ازازیل» | حسن فتحی با مخاطبانش چه کرد؟

با انتشار قسمت سیزدهم، فصل اول سریال «ازازیل» به کارگردانی حسن فتحی به نقطه پایان رسید. اثری که از همان ابتدا روشن بود مسیر متفاوتی نسبت به آثار پیشین این کارگردان شناخته‌شده دارد؛ تفاوتی که هم در ساختار روایی و هم در جهان معنایی اثر به‌وضوح دیده می‌شد و بسیاری از مخاطبان را غافلگیر کرد.

«ازازیل» با بهره‌گیری از گروه بازیگران سرشناس و فیلمنامه‌ای با ساختار پیچیده، از همان قسمت‌های ابتدایی توجه بسیاری را جلب کرد. ترکیب یک پزشک، یک هنرمند نقاش و یک پلیس، سه کاراکتر اصلی داستان با ذهنیات متفاوت، بستری شد برای پیوند دادن مخاطب با دنیایی رازآلود که قرار بود در دل آن، مفاهیمی عمیق به چالش کشیده شود.

یکی از شخصیت‌هایی که بیشتر از سایرین در کانون توجه قرار گرفت، «شوکا» با بازی پریناز ایزدیار بود؛ شخصیتی که همچون دیگر کاراکترها، درگیر گذشته‌ای پنهان و آسیب‌زا است و گره اصلی داستان در فصل اول نیز حول همین مسئله شکل می‌گیرد. با این حال، پایان‌بندی فصل اول نتوانست آن‌طور که انتظار می‌رفت، این گره‌ها را باز کند و بسیاری از پرسش‌های مخاطبان بی‌پاسخ باقی ماند. این موضوع از واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه زیر پست‌های مرتبط با قسمت پایانی، کاملاً مشهود است.

ساختار داستانی «ازازیل» از آغاز بر مبنای رمز و راز شکل گرفته بود. روایت‌هایی پر از ابهام که به‌جای پاسخ دادن، بیشتر سؤالات را مطرح می‌کردند. با اینکه انتظار می‌رفت با نزدیک شدن به انتهای فصل، بخشی از این معماها روشن شود، اما گره‌های اصلی همچنان سرجای خود باقی ماندند. حتی آن‌جایی که به نظر می‌رسید اطلاعاتی از منشأ اتفاقات به دست آمده، باز هم تماشاگر با حجم زیادی از ابهام مواجه شد.

در این میان، طراحی بصری و استفاده هوشمندانه از رنگ‌ها، زوایای دوربین و فضاسازی‌های خیال‌انگیز، از نکات فنی قابل توجه این مجموعه بود. همین ویژگی‌ها باعث شد برخی مخاطبان انتظار مواجهه با یک اثر در ژانر وحشت یا دلهره‌آور داشته باشند؛ انتظاری که با خط روایی اثر تا حدودی در تضاد بود.

یکی از نقاط قوت فصل اول، بازی قابل توجه بابک حمیدیان بود. نقشی که در دل روایتی مبهم، توانست توجه مخاطب را حفظ کند و از نظر اجرایی، جزو بخش‌های موفق سریال به شمار رود.

اما شاید اصلی‌ترین نکته‌ای که «ازازیل» را از سایر پروژه‌های حسن فتحی متمایز می‌کند، تلاش برای پرداختن به مفاهیم ماورایی در بستر زندگی معاصر باشد. سریال در پی آن است تا نشان دهد برخی از مسائل و رخدادها، فراتر از تحلیل‌های علمی و منطقی هستند و حتی یک پزشک یا مأمور پلیس نیز در مواجهه با آنها دچار سردرگمی می‌شود.

بر اساس روایت‌های کهن، ازازیل یکی از سه فرشته‌ای است که به زمین فرستاده می‌شود تا مانند انسان‌ها زندگی کند؛ اما برخلاف دو فرشته دیگر که در چاه بابل باقی می‌مانند، ازازیل تصمیم می‌گیرد مأموریت خود را ناتمام بگذارد. با اتکاء به همین مضمون، حالا سریال سعی دارد مبارزه خیر و شر را در قالب یک نبرد درونی و بیرونی نشان دهد؛ جایی که شخصیت شوکا با قدرتی که در خود کشف کرده، در برابر نیرویی ناشناخته قرار می‌گیرد.

پایان فصل اول، سرآغازی است برای ورود به فصل دوم؛ فصلی که قرار است با حضور یک بازیگر مطرح دیگر و گره‌گشایی از رازهایی که تاکنون پنهان مانده‌اند، پاسخ‌های بیشتری را به مخاطب ارائه کند. حال باید دید حسن فتحی چگونه مسیر این روایت پیچیده را ادامه خواهد داد و آیا می‌تواند در فصل آینده، اعتماد مخاطبانی را که با سؤال‌های بی‌پاسخ مواجه شده‌اند، دوباره جلب کند.




کپی لینک کوتاه خبر: https://tarfandbaaz.org/d/2rqpey

پربیننده ترین



اخبار داغ