زندگی زن قاتل کنار قبر شوهر| کشف جسد مرد جوان در باغچه حیاط خانهاش
اواسط سال 98 زن جوانی در یکی از شهرهای استان گلستان با مراجعه به ماموران پلیس مفقود شدن ناگهانی شوهر خود را اعلام کرد. به این ترتیب تلاش ماموران پلیس برای یافتن ردی از شوهر این زن آغاز شد اما این تلاش تا حدود یک سال بعد از گم شدن مرد جوان بینتیجه ماند.در حالی که نزدیک به یک سال از مفقود شدن مرد جوان میگذشت ماموران به خاطر اظهارات ضد و نقیض همسر او به این زن مظنون شدند و نوک پیکان اتهام به سمت زن جوان چرخید.
به این ترتیب او تحت تحقیقات قرار گرفت و سرانجام به قتل شوهر خود با همدستی دو مرد غریبه اعتراف کرد. با اطلاعاتی که زن جوان به نام گلشن در اختیار ماموران قرار داد، دو همدست او که اهل و ساکن اردبیل بودند شناسایی و دستگیر شدند.متهمان پس از دستگیری به ارتکاب جنایت و دفن جسد مقتول در باغچه حیاط خانهاش اعتراف کردند. کشف جسد مقتول در باغچه در حالی بود که زن جوان در همه یک سال بعد از جنایت به همراه فرزندان خود در آن خانه زندگی کرده و هر روز صبح از کنار باغچهای که جسد پدر خانواده در آن مدفون شده بود عبور میکردند.
نقشه قتل
یکی از متهمان دستگیر شده به نام حامد جزئیات این جنایت را فاش کرد و به ماموران گفت:«چند ماه قبل از جنایت پسرعموی من به نام سهراب پیشنهاد داد که برای کار به گرگان برویم. میگفت دستمزد خوبی نصیب ما خواهد شد و من هم قبول کردم و همراه او به گرگان آمدم. من نمیدانستم که او در فضای مجازی با زنی آشنا شده و اصلا از پشت پرده ماجرا خبر نداشتم. تا اینکه یک شب به من گفت با فردی دوست شده و دوستش ما را به خانه خود دعوت کرده است. وقتی به آن خانه رفتم با یک زن روبهرو شدم و فهمیدم که سهراب و آن زن نقشه قتل شوهر آن خانم را کشیدهاند. آن شب شوهر گلشن خانه نبود و وقتی به خانه رسید پسرعمویم به او حمله کرد. من هم وارد بازی آنها شده بودم و مجبور شدم با آنها همکاری کنم.»
در میان اخبار
- آیا شما هم افسردگی خندان دارید؟| نشانهها و علائم را بشناسید
- بهرام افشاری در اعترافی صادقانه: زندگیام پر از درسهای بزرگ بود!
- چرا شبها باید بیشتر بخوابید؟| تأثیر شگفتانگیز خواب بر مغز و یادگیری
- فوت و فنهای تهیه سالاد ماکارونی| راهکارهایی برای بهترین طعم و ظاهر
- صبح عاشقانه شبنم قلیخانی در رستوران شیک چوبی به مناسبت ولنتاین!
وقتی سهراب در برابر افشاگری پسرعموی خود قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت:«مدتی قبل در فضای مجازی با گلشن آشنا شدم. بعد از اینکه از آشنایی ما مدتی گذشت برای نزدیکتر شدن به او به شهرشان مهاجرت کردم و به بهانه کار حامد را هم با خودم آوردم که تنها نباشم. گلشن میگفت باید شوهرش را از سر راه برداریم و من فریب خوردم و قبول کردم.»با این اعترافات پرونده روال قانونی را طی کرد و متهمان بعد از محاکمه در دادگاه به اتهام مشارکت در قتل عمدی به قصاص محکوم شده و همچنین گلشن به اتهام معاونت در قتل به تحمل 18 سال حبس محکوم شد.
رهایی از کابوس قصاص
در حالی که شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص حامد و سهراب آغاز شده بود خانوادههایشان دست به دامن شورای حل اختلاف شهر خودشان یعنی اردبیل شدند.صلح یاران شورای حل اختلاف اردبیل نیز با سفر به زادگاه و محل سکونت اولیای دم واقع در یکی از شهرهای سیستان و بلوچستان موفق به جلب رضایت اولیای دم شدند و به این ترتیب کابوس قصاص برای دو جوان اردبیلی پایان گرفت.