سریال زخم‌ کاری 5 | سریال زخم‌ کاری | فصل پایانی زخم کاری

قهرمان داستان سریال زخم کاری که بود؟؛ بررسی نقاط ضعف و قوت سریال زخم کاری مجازات

بررسی ابعاد مختلف سریال ‌زخم‌کاری نشان می دهد که نسبت مالک و اتللو، نسبت سمیرا و یاگو، نسبت سیما و دزدمونا و...
1403/11/15 07:30
کد خبر: 78679
قهرمان داستان سریال زخم کاری که بود؟؛ بررسی نقاط ضعف و قوت سریال زخم کاری مجازات

سریال زخم کاری ساخته محمدحسین مهدویان  ازجمله سریال های پرطرفدار سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی بوده که تاکنون چهار فصل آن منتشر شده است. جواد عزتی و رعنا آزادی ور بازیگران نقش اصلی فصل های سریال زخم کاری بودند. پایان بندی فصل چهارم زخم کاری به گونه ای بود که انتظار مخاطبان برای ساخت فصل پنجم فراهم شد.

 همراهان خاطرشان هست که مدتی پیش و همزمان با اتمام سری سوم «زخم کاری» تیتر زدیم: «و سمیرا سیلی خورد». آن کشیده معروف بعد از سلسله تحقیرهایی زده شد که مالک از همسر دیده بود. به همین خاطر وقتی غیظ و خشم خود را با نواختن سیلی خالی کرد، دل خیلی‌ها خنک شد!

حالا اما با پایانی متفاوت مواجه هستیم؛ مالک گوشه زندان افتاد و عذاب کشید و سمیرا لبخند‌زنان و با نگاه‌هایی مرموز به سمت صندلی ریاستِ هلدینگ ریزآبادی‌ها رفت و بر آن تکیه زد. در گزارش امروز نگاهی داریم به «زخم‌کاری؛ مجازات» ؛ با این هشدار که اگر قسمت آخر سریال را ندیده‌اید ممکن است داستان برای‌تان لو برود.

مورد اول| نسبت مالک و اتللو

محمد‌حسین مهدویان، «زخم کاری» را با اقتباس از رمان «بیست زخم کاری» کلید زد و همزمان نگاهی به تراژدی «مکبث» اثر شکسپیر داشت. در فصل‌های بعد نمایشنامه‌های «ریچارد سوم»، «هملت» و «اتللو» از دیگر شاهکارهای این نویسنده بلند‌آوازه انگلیسی، مد نظر نویسندگان سریال قرار گرفت. قرار گرفتن این اسامی در تیتراژ، کدی روشن بود که می‌شد سرنوشت شخصیت‌ها را حدس زد.

مثلا در فصل چهارم «زخم کاری» قابل پیش‌بینی بود که مالک (همسان اتللو) اسیر دسیسه‌چینی‌های همسر سابق می‌شود و همسر جدید خود را به قتل می‌رساند. این اتفاق در قسمت آخر رخ داد و از قضا شیوه ارتکاب جرم، یعنی خفه کردن، شبیه خود نمایشنامه بود. عده‌ای گفته‌اند رفتار مالک قابل باور نبود، چون هم آدم با هوشی است و از دشمنی سمیرا خبر دارد و هم در دنیای تکنولوژی کار سختی نبود که بداند صدا دستکاری شده.

اشاره آنها به نقشه شوم سمیرا و پانی است که صدای هادی را طوری برش زدند که گویی دلبسته زن مالک شده! اگر با عینک رئالیته به داستان نگاه کنیم، حق با این دسته است. منتها نباید از یاد برد که داستان، از یک شاهکار ادبی جهان الهام گرفته. وانگهی در دنیای نمایش، سهم زیادی به تخیل اختصاص داده می‌شود. مهمتر اینکه مالک، دچار بیماری روحی و روانی بود و رفته رفته حالش بدتر شد.

در واپسین قسمت‌های سریال نیز به اوج بیماری رسیده بود و حتی به همین خاطر طناب دار به گردنش آویخته نشد. درباره عملکرد جواد عزتی هم باید گفت او نمره قبولی می‌گیرد؛ هرچند کارگردان می‌توانست در قسمت هشتم و انتحار ناگهانی مالک، جنس خشم شخصیت را منطقی‌تر به تصویر بکشد تا مایه خنده و شوخی نشود. عزتی در قسمت آخر اما خشم، پشیمانی، ترس، توهم و دیگر حالات روحی کاراکتر را باورپذیر نمایش داد.

همین رفتار باعث شد طرفداران مالک برایش دل بسوزانند. این شخصیت دو موقعیت متفاوت در پایان هر فصل از «زخم کاری» داشته: در سری اول چاقو خورد و در سری آخر به زندان افتاد. هر دو شرایط، ترحم‌آمیز هستند. در سری دوم از کنج عزلت بیرون آمد و همین تمهید ضعف‌های کل فصل را پوشش داد. در سری سوم، رقبا را از میدان به در کرد و به سمیرا سیلی زد و نفر اول هلدینگ شد. 

مورد دوم| نسبت سمیرا و یاگو

سمیرا با تغییر جنسیتی، همان آقای یاگو در نمایشنامه «اتللو» بود که در روایت «زخم‌کاری» بالاخره نفر اول هلدینگ ریزآبادی‌ها شد. از همان سری اول، سمیرا شخصیتی قدرت‌طلب، مال‌دوست و دلسنگ معرفی شد که مالک را پله آمال خود کرده بود. از این رو وادارش کرد تا آدم بکشد و خود گوشه‌ای به تماشا نشست. کارگردان در فصل‌های بعد هم از کاراکتر سمیرا مراقبت کرد و همان ویژگی‌ها را در او نگه داشت.

با این حال، در سری آخر لازم بود چگونگی دور زدن پانی و قتل‌هایی که به خواست او انجام شد، منطقی‌تر به نمایش درآید. یا نقشه‌های مرموزانه‌اش علیه مالک آنقدر خاص و زیرکانه نبود که بتوان آنها را باور کرد. حتی گاهی این سوال وجود داشت که چرا مالک، به‌راحتی اسیر بازی همسر سابق می‌شود. رعنا آزادی‌ور این بار نیز شایسته تحسین است و سکانس پایانی که با خونسردی وارد هلدینگ می‌شود را می‌توان یکی از بهترین بازی‌های کارنامه او دانست.

 مورد سوم| نسبت سیما و دزدمونا

سیما را هم می‌توان دزدمونا در «اتللو» دانست که در سریال سرنوشتی مشابه با نمایشنامه نصیب او شد. ایراد مهمی که به شخصیت وارد شد، این است که چرا با مالک درباره هادی به درستی حرف نزد. از زنی باهوش بعید بود که نفهمد همسر دچار سوءتفاهم و حسادت شده. شاید اگر همه جزئیات و واقعیت‌ها را به زبان می‌آورد، آن قتل وحشتناک هم رخ نمی‌داد و کاخ آرزوهای سیما و مالک فرو نمی‌ریخت! گفتیم که در دنیای خیال، خیلی چیزها مجاز است ولی از برخی بدیهیات نمی‌توان ساده عبور کرد و همین نکات ظریف است که به شاکله یک اثر لطمه وارد می‌سازد.

مورد چهارم| دیگر ضعف‌ها و قوت‌ها

چه «زخم‌کاری» را دوست داشته باشیم و چه نسبت به رویکرد داستانی و ساختاری آن منتقد باشیم، نمی‌‌توان کتمان کرد که سری آخر آن نیز همراهانی پر و پا قرص داشت. مهدویان این بار هم یک پایان مناسب برای سریالش در نظر گرفت که بخشی از موفقیت آن مبتنی بر انتقال اندوه و قصه بر سرنوشت مالک است. درست مثل تاثری که سرنوشت غمناک اتللو برای خواننده به همراه می‌‌آورد.

فصل اول «زخم‌کاری» اتفاقی ویژه در سریال‌سازی برای شبکه خانگی بود اما آن موفقیت چشمگیر در سه فصل بعدی تکرار نشد و چه بسا اگر نویسندگان به همراه کارگردان، دقت بیشتری در روایت داشتند، حالا صف موافقان طولانی‌تر می‌‌بود. سری چهارم، در یک قیاس، کیفیتی بهتر از فصل دو و سه داشت اما باید پذیرفت خیلی جاها افت ریتم، گره‌گشایی‌های ساده، گاف‌ها و... قابل تحمل نبود!

مورد پنجم| فصل نامعلوم

اتللو در روایت شکسپیر خودکشی می‌کند اما مهدویان مالک را نکشت! خودش اخیرا اعلام کرده تصمیمی برای ساخت فصل پنجم وجود ندارد. منتها داستان را طوری تمام کرده تا اگر روزی پروژه «زخم کاری» دوباره راه افتاد، بتوان آن را در قالب سریال یا حتی فیلم سینمایی ساخت.

همین جا توصیه می‌کنیم در صورت اجرایی شدن تصمیم، دقت مضاعف چاشنی کار شود. «زخم کاری» رکورد طولانی‌ترین سریال خانگی را دارد؛ خیلی از قسمت‌های آن حرف‌های زیرمتن در باب سیاست، قدرت، طمع و... داشتند. چه خوب که این مفاهیم با داستانی جذاب‌تر بیان شود. نه طوری که عده‌ای با شنیدن خبر ساخت دنباله «زخم کاری» آشفته شوند!




کپی لینک کوتاه خبر: https://tarfandbaaz.org/d/4d68ow
منبع خبر: هفت صبح

پربیننده ترین




اخبار داغ