قانون جذب| آیا بد اقبالی یا خوش اقبالی واقعاً دست خودمان است؟
روزی مردی ساده دل، گروهی را دید که با یکی از بزرگان دین به شتاب به سمت صحرا میروند. وقتی از آنان پرسید که کجا میروند، پاسخ دادند که چون مدت زیادی است باران نباریده و مزارعشان در حال خشک شدن است، به دعا برای بارش باران میروند. اما مرد ساده دل با لبخند پاسخ داد: «نیازی به دعا نیست، من به شما نشان میدهم که چگونه باران بیاید.»
وقتی به خانه او رسیدند، مرد به همسرش دستور داد که تمام لباسهای کثیف را جمع کند و در تشت بریزد تا آنها را بشویند. پس از شستشوی لباسها و پهن کردن آنها بر روی طناب، به طور معجزهآسا باران شروع به باریدن کرد! مردم حیرتزده پرسیدند: «چه رازی در این کار نهفته است؟»
مرد با آرامش جواب داد: «ما به قدری بد اقبالیم که هر بار لباسها را میشوییم و آنها را برای خشک شدن پهن میکنیم، باران میآید و چند روز آفتاب نمیشود!»
در میان اخبار
- جنجال جدید «پایتخت»: محسن تنابنده خواهان خرس واقعی در صحنهها بود!
- اعترافات امیر جعفری: «بازیگر نمیشدم، مسخره میشدم!»
- حکم سنگین برای شهره قمر| بازیگر سینما به ۴ سال حبس محکوم شد
- رازهای زندگی بازیگر تاجیکی پایتخت ۷| از تحصیل موسیقی تا نقش آفرینی خیره کننده!
- سارا و نیکا فرقانی در جشن تولد «محسن تنابنده»: تبریک ویژه و محبتآمیز!
این حکایت به زیبایی نشان میدهد که خوشاقبالی یا بداقبالی در واقع چیزی نیست که فقط بر سر ما بیافتد، بلکه این خود ما هستیم که با افکار و باورهایمان این اتفاقات را به زندگی خود جذب میکنیم. وقتی خود را بداقبال میبینیم، به طور ناخودآگاه زمینهساز اتفاقات ناخوشایند میشویم. اما اگر به خوشبختی و موفقیت ایمان داشته باشیم و در انتظار اتفاقات خوب باشیم، به طور حتم آنها را به زندگی خود جذب خواهیم کرد. پس اگر میخواهید در زندگیتان تغییرات مثبت ایجاد کنید، تنها کافی است که باور کنید که لایق بهترینها هستید.
این حکایت تأکیدی است بر اهمیت نگرش ذهنی و تأثیر آن بر واقعیتهای زندگی ما. از آنجایی که افکار و احساسات ما مستقیماً بر اتفاقات زندگیمان تأثیر میگذارند، به راحتی میتوانیم با تغییر نگرش، خوشبختی و موفقیت را به سوی خود جذب کنیم.